خانه  > slide  >  لزوم تحول در مدیریت آبخیزداری در ایران/ محمد محبی

لزوم تحول در مدیریت آبخیزداری در ایران/ محمد محبی

ماهنامه خط صلح – شدت خشکسالی‌های دهه‌ی اخیر در ایران به گونه‌ای بوده است که حتی برای استان‌های پر بارش ایران نظیر گیلان و مازندران نیز زنگ خطر به صدا در آمده است و این مسئله خود گویای وضعیت وخیم در سایر استان‌های مرکزی، شرقی، غربی و جنوبی کشور است. از همین رو توجه جدی به مسئله‌ی مدیریت منابع آب مد نظر استانداران، ستاد بحران وزارت کشور، وزارت نیرو و جهاد کشاورزی قرار گرفته است.

محمد محبی

محمد محبی

خشکسالی یکی از مخاطرات طبیعی و بلایی خطرناک است که در‌ نتیجه‌ی کمبود بارشی کمتر از حد نرمال یا مورد انتظار پدید می‌آید. اگر این کمبود بارش در یک دوره‌ی زمانی طولانی مانند یک فصل یا بیش‌تر استمرار یابد، نیازهای آبی مربوط به فعالیت‌های انسانی و محیط زیست تامین نخواهد شد. خشکسالی به‌خودی‌خود یک بلا (فاجعه) محسوب نمی‌شود، بلکه تاثیر آن بر مردم و محیط زیست است که فاجعه‌آمیز بودن یا نبودن آن را مشخص می‌کند. بنابراین نکته‌ی کلیدی در درک خشکسالی، درک ابعاد طبیعی و اجتماعی آن است.

خشکسالی، پدیده‌ای طبیعی است و در تمامی دوران‌ها اتفاق افتاده است؛ ولی اثرات آن در سال‌های اخیر که رشد جمعیت و میزان مصرف آب افزایش داشته، مشهودتر بوده است. در گذشته نیز آسیب‌های ناشی از خشکسالی به علت عدم آگاهی انسان از رموز طبیعت و عدم چاره‌جویی‌های مناسب، به عنوان بلایی آسمانی تلقی می‌شده که نمونه‌ای از آن در کتیبه‌های عهد هخامنشیان در ایران باستان به دست آمده است.

خشکسالی دارای اثرات سنگین اجتماعی نیز هست. در سال‌های خشک، زمینه‌ی نزاع بین مصرف‌کنندگان منابع آب شدت می‌یابد. خسارت‌های مادی ناشی از کمبود آب و در‌ نتیجه کمبود محصولات را نیز باید از اثرات اجتماعی آن محسوب کرد.

بُعد دیگر خشکسالی، شامل خسارت به منابع آبی است که باعث محدودیت تغذیه و کاهش کیفیت آب می‌شود. در دوره‌ی کم‌آبی، افت کیفیت آب و امکان بروز آلودگی و امراض بیش‌تر است. از بین رفتن محصولات کشاورزی و اتلاف دام، از جمله خسارت‌های اقتصادی به کشاورزان و دامداران در طول دوره‌ی خشکسالی است. علاوه بر آن، خشکسالی اثرات تخریبی در امور زیربنایی و رفاهی دارد و در مواردی موجب صدمات جانی نیز می‌شود.

همان‌طور که گفته شد، خشکسالی پدیده‌ای طبیعی است که به تناوب اتفاق می‌افتد. بنابر‌این بایستی برای پیامدهای آن چاره‌جویی کرد.

بیلان آب در جهان و ایران

گرچه به سیاره‌ی زمین، کره‌ی خاکی هم اطلاق می‌شود، ولی تنها ۲۵ درصد سطح این کره را خاک تشکیل می‌دهد؛ ۷۵ درصد سطح کره‌ی ما، از آب تشکیل شده است که در اقیانوس‌ها و دریاهای عظیم، این آب پراکنده شده است. میزان آب در کل کره‌ی زمین ۱۴۰۰ میلیون کیلومتر مکعب است؛ در مورد این مقیاس کیلومتر مکعب باید بگویم که یک مکعب را در نظر بگیرید که طول و عرض و ارتفاع آن، یک کیلومتر باشد . به عبارت دیگر ، یک کیلومتر مکعب آب، برابر با یک میلیارد مترمکعب آب است.

این حجم آب (یعنی یک هزار و چهارصد میلیون کیلومتر مکعب)، از اول ایجاد کره‌ی زمین، ثابت بوده است و نه به آن اضافه شده و نه از آن کم شده است. در مورد منشاء آب در زمین، هنوز نظریه‌ی واحدی ارائه نشده است. حدود ۴ میلیارد سال پیش، زمین وضعیت گلخانه‌ای داشت؛ چیزی شبیه به سیاره‌ی کنونی زهره، همراه با آتشفشان‌های فعال با فوران‌های پیاپی و هم‌چنین بمباران‌های پی در پی شهاب سنگ‌ها و سیارک‌ها. یک دوره‌ی دیگر در کره‌ی زمین بین ۲/۶ میلیارد تا ۱/۸ میلیارد سال پیش است که زمین وارد سردترین دوره ‌یخود شده و تبدیل به گلوله‌ی برفی می‌شود و آب موجود در کره‌ی زمین در این دوره‌ی زمانی ۸۰۰ میلیون ساله شکل می‌گیرد. ولی با این حال برخی زمین شناسان برآنند که آب موجود در کره‌ی زمین حاصل برخورد یک ستاره‌ی دنباله‌دار در حدود ۳ میلیارد سال پیش است.

از مجموع کل آب‌های جهان، ۹۷.۴ درصد آن را آب شور دریاها و اقیانوس‌ها تشکیل می‌دهد که به دلیل شوری در عمل قابل استفاده نیستند. ذخایر آب شیرین تنها ۲/۶ درصد کل حجم ذخایر آب‌های سطح زمین را تشکیل می‌دهد که بخش بیش‌تر آن یعنی ۲/۱ درصد آن به صورت یخ در قطب‌های کره‌ی زمین و یخچال‌های طبیعی و آب‌های زیرزمینی(اینجا منظور آب‌های عمق کره‌ی زمین که به آب‌های فسیلی معروفند و با آب‌هایی که از چاه‌ها برداشته می‌شود متفاوت است) وجود دارد. به این ترتیب، از مجموع آب‌های کره‌ی زمین تنها ۰.۵ درصد آن قابل استفاده بوده و در واقع، حیات آدمی وابسته به همین مقدار ناچیز آب است. یعنی میزان آب‌های شرب در کل جهان، نیم درصد کل آب‌های جهان است که در دریاچه‌های آب شیرین جهان، رودخانه‌ها و سفره‌های آب زیرزمینی و بخار آب در جو زمین وجود دارند و از طریق نزولات جوی از جمله برف و باران، تغذیه می‌شوند.

در ایران با توجه به میزان بارش، میزان ذخایر آب روبه کاهش است. در حالی که متوسط میزان بارندگی سالانه در جهان ۸۱۳ میلیمتر است، میزان بارندگی در منطقه‌ی خاورمیانه و ایران به ترتیب ۲۱۷ و ۲۲۸ میلیمتر بوده که کمتر از یک سوم متوسط بارندگی جهان است.

حال اگر ۲۲۸ میلیمتر بارندگی را در مساحت ایران ضرب کنیم، عدد ۴۱۳ میلیارد مترمکعب آب، هر سال وارد پهنه‌ی خاک فلات ایران می‌شود. از این میزان بارش، ۶۵ درصد تبخیر می‌شود و ۱۱ درصد در خاک فرو می‌رود. تبخیر و فرورفتن در خاک دشت‌ها، امری طبیعی است و کاری نمی‌توان کرد. تنها ۲۶ درصد آب در کوه‌ها و ارتفاعات فرو می‌ریزد و در قالب رودخانه‌ها و چشمه سارها جاری می‌شود. یعنی عملاً ۱۱۰ میلیارد متر مکعب در سال، آب قابل استفاده، وارد فلات ایران می‌شود .

معادله‌ی بیلان آبی کشور حاکی از آن است که کشور در سال ۱۴۰۰ با توجه به افزایش جمعیت و میزان برداشت‌ها وارد تنش آبی خواهد شد. هم اکنون در شرایط عادی حدود ۹۲ میلیارد مترمکعب آب در کشور مصرف می‌شود که ۹۲ درصد آن در بخش کشاورزی (در جهان ۷۰ درصد)، شش درصد برای مصارف شرب (در جهان هشت درصد) و حدود دو درصد در بخش صنعت (در جهان ۲۲ درصد) توزیع می‌شود. منبع تامین این میزان آب مصرفی از آب زیرزمینی حدود ۵۴ درصد، از سدهای مخزنی ۲۷ درصد، و برداشت از آب‌های سطحی ۱۹ درصد است. همان‌طور که مشاهده می‌شود اقدامات انجام شده برای افزایش بهره‌وری آبیاری در بخش کشاورزی کافی نبوده و عمده‌ی مصرف آب در بخش کشاورزی و با راندمان پایین صورت می‌گیرد.

ویژگی‌های آبی کشور ایران

کشور ایران بیش از ۷۵ میلیون نفر جمعیت دارد و تقاضای آب در این کشور در حال افزایش است. در حالی که این کشور با کمبود منابع آب مواجه است، میزان مصرف آب در داخل کشور، ۷۰ درصد بیش‌تر از مقدار متوسط جهانی است. رشد جمعیت، کمبود منابع، پدیده‌ی خشکسالی و تغییرات اقلیمی، همه علایم هشدار بروز طوفان مهیب بحران آب هستند.

چنان که آقای کلانتری، وزیر سابق کشاورزی، تحلیل آب‌های زیرزمینی و بحران آب را جدی‌ترین تهدید کشور می‌داند و تصریح می‌کند که در صورت ادامه‌ی روند فعلی، ایران در سه دهه‌ی آینده به کشور ارواح تبدیل خواهد شد. در حقیقت، بیلان آب از ۱۰۰- میلیون مترمکعب در اواخر دهه‌ی ۱۳۵۰ به ۳/۵- میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۸۴ و ۱۱- میلیارد مترمکعب در سال ۱۳۹۲ رسیده است (مصاحبه‌ی عیسی کلانتری با روزنامه‌ی قانون، تیرماه ۱۳۹۲).

بارش سالیانه‌ی متوسط در ایران ۲۵۲ میلیمتر است و این مقدار یک سوم متوسط جهانی است. در واقع، ایران در یکی از مناطق خشک جهان جای گرفته است. نکته‌ی شایان توجه این است که ۷۰ درصد از حجم بارش‌ها نیز به دلیل تبخیر از دست می‌روند. این وضعیت در سال ۲۰۱۳ میلادی وخیم‌تر بود و کاهش میزان بارش در این سال نسبت به متوسط سال‌های گذشته، باعث کاهش ۳۰ درصد حجم آب پشت سدها شد. با در نظر گرفتن تحولات فوق، انتظار آن می‌رود که سرانه‌ی منابع آب در ایران به ۸۱۶ مترمکعب در سال ۱۴۰۴ برسد (سرانه‌ی منابع آب ایران در سال ۱۳۷۰ میلادی، ۲,۰۲۵ مترمکعب بوده است).

بیش از ۸۴ درصد مساحت کشور ایران جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب شده و رشته کوه‌ها و بیابان‌ها بیش از ۵۰ درصد مساحت را تشکیل می‌دهند. بر اساس تقسیم بندی‌های صورت گرفته، ۶ حوضه‌ی آبریز اصلی یا درجه‌ی یک و ۳۱ حوضه‌ی آبریز درجه‌ی دو، در محدوده‌ی جغرافیایی ایران قرار گرفته است.

به جز حوضه‌ی آبریز خلیج فارس و دریای عمان در جوار خلیج فارس و دریای عمان، سایر حوضه‌های آبریز اصلی در مناطقی قرار گرفته‌اند که با محدودیت دسترسی به آب شیرین مواجه هستند. در واقع، در حالی که نزدیک به نیمی از منابع آب تجدیدپذیر در حوضه‌ی آبریز خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته‌اند، این حوضه تنها یک چهارم مساحت کشور را تشکیل می‌دهد. در مقابل، حوضه‌ی آبریز مرکزی با وجود سهم ۵۰ درصد از کل مساحت کشور، تنها از یک سوم منابع آب تجدیدپذیر برخوردار است.

از سوی دیگر، جریان‌های آب در کشور به صورت فصلی است و فصل بهار با وقوع سیلاب و فصل تابستان با وقوع خشکسالی همراه است. به همین جهت، حجم دسترسی به آب برای مقاصد وابسته به آب‌های سطحی، بسیار متغیر است. تبخیر آب بالا نیز تشدید کننده‌ی وضعیت حاد مذکور است. به همین جهت است که ایرانیان از ۲۰۰۰ سال پیش، جهت استحصال آب، از قنات استفاده می‌کنند.

ایرانیان ابتدا به فکر انتقال آب از سرچشمه‌ها و رودخانه‌ها به مناطق خشک به کمک جوی‌ها و کانال‌ها بودند، ولی به زودی متوجه شدند که تابش شدید آفتاب در صحراهای خشک و دشت‌های وسیع ایران، موجب تبخیر بالای آب و پایین آمدن میزان بهره وری مصرف آب می‌شود. به همین دلیل، آن‌ها حفر قنات را پی‌ریزی کردند و بدین وسیله، آب تمیز را در دالان‌های زیرزمینی، از کوهپایه‌ها به سمت دشت‌ها و حتی کویرها، با کم‌ترین میزان مصرف انرژی، هدایت کردند. آن‌ها با کندن چاه‌های زیاد از دامنه کوهستان‌ها تا دشت‌ها و متصل کردن آن‌ها به یکدیگر، آب مورد نیاز خود را به صورت دائمی به جریان می‌انداختند. در حقیقت، به کمک قنات، چند چالش اصلی و مهم آب رسانی به بهترین وجه ممکن حل شد:

الف – آب از کوه‌ها به شهرها و روستاهای واقع در دشت‌ها، انتقال می‌یابد.

ب – به علت عبور آب از کانال‌های زیرزمینی، آب تبخیر و اتلاف نمی‌شود.

ج – آب قنات، صاف، زلال و خنک بوده، و از آلودگی‌های سطحی به دور است.

د –  آبی که از قنات به دست می‌آید، چون از مناطق کوهستانی به دشت انتقال داده شده، آبی شیرین و گوارا است. در حالی که، منابع آب به دست آمده از حفر چاه‌های عمیق در دشت‌ها، اغلب دارای املاح بیش از حد مناسب بوده و به علت شوری، به تدریج، موجب شوری زمین‌های کشاورزی می‌شود. علاوه بر این، به علت تبخیر شدید در صحراهای ایران، استفاده از آب چاه‌های عمیق و تبخیر آب‌های سطحی، موجب حرکت نمک با وزش باد در کشتزارها و زمین‌های کشاورزی و در نتیجه، تخریب مزارع در مقیاس وسیع می‌گردد. علی‌رغم گذشت سال‌ها از ابداع قنات توسط ایرانیان، و با وجود پیشرفت‌های بسیار در حوزه‌ی مهندسی منابع آب، هنوز هم قنات‌های ایرانی، عامل زندگی بخش در بسیاری از روستاها هستند و معاش بسیاری از دِه‌ها در کشور وابسته به قنات‌ها است.  شایان ذکر است که حفر و تعمیر قنات‌ها به صورت اشتراکی صورت گرفته و میزان بهره‌برداری از منابع آب به میزان مشارکت در ساخت آن و البته مقدار نیاز به آب بستگی داشت. به عبارت دیگر، مدیریت استفاده از قنات‌ها در سالیان گذشته، به نحوی بود که موجب تشویق به استفاده‌ی ‌برابر و پایدار از منابع آب منطقه‌ای گردد.

راهکارها

الف – صیانت از منابع آب در بخش عرضه. بدین معنی که با توجه به محدودیت منابع آب تجدیدپذیر و در دسترس کشور، ضروری است برای تامین بخشی از نیازها، منابع آب جدید جستجو شود. منابع آب غیرمتعارف پتانسیل مناسبی برای این منظور است. در صورت برنامه ریزی مناسب و بهره برداری از این پتانسیل برای مصارفی که امکان استفاده از این آب‌ها را دارند، می‌توان تا حدی از فشار وارد شده بر منابع آب تجدیدشونده‌ی کشور کاست. توسعه‌ی دفع بهداشتی فاضلاب شهری و روستایی از طریق شبکه‌های عمومی و بهره‌برداری از منابع آب حاصل از آن در امور کشاورزی، اقدامی ضروری ست که باید تسریع شود.

ب – بهینه کردن مصرف در بخش کشاورزی. بدین ترتیب، حرکت به سمت یکپارچه سازی اراضی و جلوگیری از خرد شدن آن، اجرای الگوی بهینه‌ی کشت ملی-منطقه‌ای (طبق بسته‌ی اجرایی وزارت جهادکشاورزی در برنامه‌ی پنجم توسعه کشور) و هدایت حمایت‌های مالی و کمک‌های یارانه‌ای به سمت فعالیت‌های کشاورزی دارای الگوی کشت بهینه‌ی ملی-منطقه‌ای.

ج – انتقال هر چه سریع‌تر صنایع آب‌بر از مناطق مرکزی و کم آب کشور به سواحل جنوب، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید انجام شود. به عنوان مثال هم اکنون مردم استان‌های مرکزی کشور درگیر مشکل کم آبی هستند و بحث انتقال آب از استان‌های دیگر به این مناطق، محل یک منازعه‌ی ملی است و حتی نمایندگان استان‌های مختلف در مجلس را نیز رو در روی هم قرار داده است.

حال چه نیازی است که صنایعی مانند فولاد که آب بسیاری مصرف می‌کنند در نقاط کویری و کم آب کشور باشند؟ شاید گفته شود که اشتغال‌زایی دارد ولی واقعیت این است که بیش از اشتغال‌زایی، اشتغال‌زدایی دارند زیرا با مصرف بی رویه‌ی منابع آب، کشاورزی و دامپروری منطقه را به خطر می‌اندازند و مشاغل بسیاری را در این حوزه از بین می‌برند.

سواحل استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان و بوشهر، می‌تواند گزینه‌های خوبی برای استقرار صنایع باشند. وجود میدان گازی پارس جنوبی در استان بوشهر می‌تواند انرژی مورد نیاز این صنایع را تامین کند. شیرین سازی آب دریاهای آزاد برای صنایع، کم هزینه‌تر از شیرین سازی آب برای شرب است.

د – هم‌چنین بخش بزرگی از کشاورزی ایران را محصولاتی تشکیل می‌دهند که آب فراوانی را مصرف می‌کنند و جالب این که صادر هم می‌شوند. این در حالی است که اگر به جای آن محصولات -مثلاً هندوانه- آب مصرف شده، صادر می‌شد سود بیش‌تری عاید کشور می‌شد؛ هر چند که سود اصلی در ذخیره‌ی آب‌های زیر زمینی است و نه حتی در صادرات پردرآمد آب بسته بندی شده.

بنابراین باید هر چه سریع‌تر “نقشه‌ی بروز ملی راهنمای کشت” تهیه شود و کاشت محصولاتی که آب‌بری فراوان دارند، محدود شود زیرا می‌توان از صدور برخی میوه‌ها صرف نظر کرد و حتی می‌توان در صورت لزوم، برخی میوه‌ها را وارد نمود ولی نمی‌توان آب های زیر زمینی را با مصوبه و واردات تجدید کرد.

سیل های اخیر، یک علامت هشدار

در هفته‌ی آخر فروردین و هفته‌ی اول اردی‌بهشت سال جاری، مردم در ۱۲ استان لرستان، ایلام، کرمانشاه، فارس، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، همدان، اصفهان، خراسان شمالی و خراسان رضوی، کردستان و آذربایجان شرقی، سیل را تجربه کرده‌اند. اما سه استان خوزستان و ایلام و لرستان، بیش‌ترین خسارت را دیده‌اند. متاسفانه از بیش از یک قرن پیش که جمعیت عشایری کاسته و ابتدا جمعیت روستایی و بعد جمعیت شهری افزایش یافت، مکان سنجی برای اسکان و کشاورزی در ایران به شکل علمی صورت نگرفت. چه بسا اکنون، میلیون‌ها هکتار زمین بایر در کشور وجود دارد که بلااستفاده مانده است. ولی زمین‌های کشاورزی زیادی در زمان کنونی در مسیر سیلاب‌ها قر ار دارند. در کنار آن، ساخت مسیل‌ها برای کنترل سیلاب‌های فصلی و هدایت آن به دریاچه‌های مختلف فلات ایران در این یک قرن به اندازه‌ی کافی صورت نگرفت. تا هم خسارات سیل افزایش نیابد و هم این آب‌های عظیم به مسیر درستی هدایت شوند. مسیر سیلاب‌ها و رودخانه‌هایی که استعداد طغیان دارند، کاملاً مشخص است. اما متاسفانه مافیاهای مختلف در کشور، به نفع‌شان نیست که این امور سامان یابد. باندهای قدرت، فقط برای اموری بودجه جذب می‌کنند که سود آن سرشار باشد و در کوتاه مدت به جیب حضرات وارد شود. هیچ‌کس به فکر پروژه‌های بلندمدت نیست. باید در طرح‌های آبخیزداری کشور، یک تحول اساسی صورت بگیرد. . اما مهمت‌رین مشکل آبخیزداری در ایران این است که به دلیل از بین رفتن جنگل‌ها، و هم‌چنین برداشت بی رویه از آب‌های زیرزمینی، دشت‌های کشور افت کرده‌اند و به دلیل کمبود جنگل، آب‌ها جذب نمی‌شوند و با بارش باران، سیل جاری می‌شود. با ادامه روند کنونی، باید منتظر سیلاب‌های وحشتناک‌تر باشیم؛ مگر این‌که یک عزم ملی برای مقابله با این فجایع شکل بگیرد.

مطالب مرتـبط

بدون نظر

نظر بگذارید